بازی خطرناک کشورهای عربی با لبنان؛ چرا نقشه تکراری سعودیها محکوم به شکست است؟
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۸۱۳۴۹
مهسا مژدهی: لبنان درگیر بحرانی دیپلماتیک با عربستان شده که پایان آن مشخص نیست. هفته گذشته الجزیره مصاحبه وزیر اطلاع رسانی دولت میقاتی را منتشر کرد که در آن، این چهره شاخص جهان عرب از سیاست عربستان در یمن انتقاد کرده و به دفاع از مردم این کشور پرداخته بود. این فیلم پیش از آنکه قرداحی وارد بازی های سیاسی در لبنان شود، تعلق داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در خبرآنلاین با احمد دستمالچیان، سفر سابق کشورمان در بیروت به گفتگو نشسته ایم:
مشکلی که بین لبنان و عربستان پیش آمده پیشبینی می شود که بهانه ای است برای عربستان تا بیروت را تحت فشار قرار دهد. با هدف اینکه دولت جدید در لبنان زیر یوغ سعودی ها باشد. چنین فرضیه ای تا چه اندازه صحیح است؟
قبل از اینکه این سوال جواب داشته باشد من مقدمه ای عرض می کنم. از بعد از اینکه جنگ های نیابتی در منطقه شکست خورد که منظورشان افتادن منطقه به دست تکفیری ها بود، امدند و طرح جدیدی را به اجرا گذاشتند که در این کشورهای همسایه ثبات و امنیت نباید مستقر شود. لذا آن تظاهراتی که مردم برای درخواست های مشروع خود در عراق و لبنان ایجاد شد، به انحراف کشیده و هم دولت عادل عبدالمهدی مجبور به استعفا شد و هم دولتی که با رای مجلس لبنان ایجاد شده بود از هم پاشید. به این قضایا باید از آنجا نگاه کنیم.
سه اصل در طرح جدید باید باشد. دولت مرکزی مقتدر نباید وجود داشته باشد. ثبات نباید باشد و به جای آن درگیری و آشوب وجود داشته باشد. این الگو در عراق و لبنان دنبال می شود. اصل قضیه این است که در لبنان می خواهند فشار به مردم بیاورند برای شکست مردم در همراهی با مقاومت.
به این خاطرکه مقاومت کنترل کننده همه طرح های این هاست. به همین خاطر با فشار بر مردم به آنها فشارمی آورند. مساله سوخت در لبنان هم به همین قضایا مرتبط است که مستقیما مردم را هدف قرار می دهد.
بهانه سعودی ها برای حمله دیپلماتیک به لبنان، حرف های قرداحی چهره شناخته شده در جهان عرب است. اما به نظر می رسد اهداف ریاض پیچیده تر از برکناری قرداحی از سمت جدیدش دردولت میقاتی است. سعودی ها به دنبال چه هستند؟
عربستان با طرح سخنرانی به حق قرداحی بهانه پیدا کرد. وزیر خارجه سعودی هم اعتراف کرد که این بهانه بود چرا که عربستان سیطره حزب الله را نمی پذیرد. قطع کمک ها به بیروت هم همین هدف را دنبال می کند که می خواهد لبنان اولا قدرت نداشته باشد و در ثانی ثبات مستقر نباشد و مردم در برابر مشکلات متعدد قرار بگیرند تا اراده شان شکسته شود.
هر وقت که فشار از ناحیه خارجی به یک کشوری و مردمی در داخل کشور خودشان وارد بیاید، مردم خود به خود شروع به عکس العمل هایی برای کنترل بحران ها می کنند. این اتفاق در لبنان هم افتاده و خواهد افتاد. در این کشور مقاومت و مردم عادی در یک راستا هستند و این گروه از دل مردم آمده اند.
به هر حال لبنان کشوری است که در بحران های پیچیده ای به سر می برد. در شرایطی که سعودی ها بخواهند مشکلاتی برای بیروت ایجاد کنند، شرایط در بیروت چطور خواهد بود؟
عربستان و کشورهای عربی می خواهند دولت میقاتی را وارد بحران سیاسی و اقتصادی کند که یا او تسلیم شود که در این صورت اینده سیاسی روشنی نخواهد داشت و در پارلمان به مشکل می خورد یا در صورتی که مقاومت کند، مردم تحت فشار قرار بگیرند. اما تاریخ نشان داده مقاومت مردم لبنان توطئه ها را خنثی می کند.
اگر قرار باشد لبنان امنیت نداشته باشد، خیلی از مناطق امنیت خود را از دست می دهند. آنچه در لبنان اتفاق می افتد در منطقه تاثیر دارد. مساله امنیت این کشور مساله ای نیست که بشود با آن بازی کرد. سیاستمداران اروپایی این ماجرا را تجربه کرده و می دانند.
در شرایط فعلی لبنان نیازمند سرمایه گذاری کشورهای دیگر است. گفته می شود که حتی ممکن است نوزده سال طول بکشد تا بیروت به شرایط پیش از ۲۰۱۹ باز گردد. در چنین شرایطی سعودی ها به دنبال قطع کمک های مالی به بیروت خواهند بود؟
لبنان در سال های اخیر شرایط بسیار بدتری از این را هم تجربه کرده است. در زمان جنگ داخلی و یا زمانی که رژیم صهیونیستی لبنان را اشغال کرد شرایط بسیار سخت بود. اما مردم مقاومت کردند. این وضعیت فعلی در مقابل آن ها چیز زیادی نیست. فشار های عربستان حتما بر روی زندگی مردم این کشور تاثیر منفی خواهد گذاشت. اما محبوبیت و آبرویی که بین مردم این کشور و اهل سنت آن داشته را از دست خواهد داد و نتیجه اش شکست است. چرا که هیچ فشاری نمی تواند مردم را از هدف خودشان دور کند. اراده مردم لبنان شکننده نیست و آنها در مقابل اسراییل ایستادند و شکستش دادند و از کشورشان این رژیم را بیرون کردند. هیچ کشور عربی نتوانسته بود چنین کاری کند.
عربستان در این اقدام جدید مثل همان شکستی که در سوریه خورد را تکرار خواهد کرد. وقتی بحران در سوریه شروع شد، عربستان سعودی سفرای خود را ساخت و اما با ایستادگی مردم سوریه آنها سرافکنده به فکر بازگشت به دمشق هستند و باب مذاکرات با اسد را گشوده اند. در لبنان هم همینطور است.
بن سلمان هر اقدامی در چند سال اخیر در منطقه داشته با شکست مواجه شده است. طرح جنگ های نیابتی و تجهیز تکفیری ها، تجزیه عراق و سوریه، در محاصره قطر و به ویژه در یمن که متوهمانه می خواست دو هفته ای مساله را حل کند، شکست خورده است. دلیلش هم آن است که او فکر می کند با پول می تواند امنیت را به دست بیاورد یا کشورهای منطقه رادچار آشوب کند. این سیاست متوهمانه که آبرویی برای سعودی ها نگذاشته و بسیاری از شاهزاده ها در داخل کشور هم مخالف آن هستند، در لبنان هم شکست می خورد.
این مطالب را هم بخوانید:
لبنان در دام بحرانسازیهای منطقهای
وزیرخارجه لبنان: عذرخواهی ضروری نیست؛ دولت اشتباهی نکرده است
تنش بین عربستان و لبنان بالا گرفت/ ریاض به سفیر لبنان برای خروج مهلت داد
311312/23
کد خبر 1569689منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: عربستان لبنان امارات متحده عربی محمد بن سلمان نجیب میقاتی کویت بحرین لبنان هم سعودی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۸۱۳۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعراب میتوانند از جنگ تهران و تل آویو جلوگیری کنند؟
کریستین کواتس اولریشن محقق انستیتوی بیکر در دانشگاه رایس در مطلبی در پایگاه اینترنتی مرکزی عربی واشنگتن دی سی نوشت: سالها جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل منجر به رویارویی مستقیم بین دو کشور شد و خاورمیانه را در آستانه ورود به یک جنگ منطقهای گسترده قرار داد. این چرخه خشونت که با حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق در اول آوریل آغاز شد و با حمله موشکی و پهپادی بی سابقه ایران در روز ۱۳ آوریل به اسرائیل تداوم یافت، حداقل فعلا تمام شده به نظر میرسد. هرچند حملات تلافی جویانه طرفین ظاهرا فروکش کرده، اما این اقدامات نشان دهنده افزایش قابل توجه تنش بود و حکایت از آن دارد که آتش اختلافات در منطقه با گذشت بیش از شش ماه از جنگ بین اسرائیل و حماس همچنان شعله ور است.
به گزارش انتخاب، برای دولتهای عربی منطقه که خواستار گفتگو و دیپلماسی جهت خودداری از گسترش جنگ غزه به کل منطقه هستند، یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل آنها را در معرض آتش متقابل طرفین قرار خواهد داد. چنین نتیجهای بدترین سناریوی ممکن خواهد بود که رهبران ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس سال هاست به دنبال اجتناب از آن هستند. روابط دفاعی و امنیتی آنها با ایالات متحده و (به خصوص بحرین و امارات) با اسرائیل، آنها را در برابر حملات متقابل مستقیم و غیرمستقیم آسیب پذیر خواهد ساخت. پس از حل و فصل رقابتهای ژئوپلتیک مابین کشورهای عربی منطقه در دهه ۲۰۲۰، اولویتهای منطقه خلیج فارس به سمت نزدیکی روابط و کاهش تنش تغییر کرده، اما این اولویت با به صدا درآمدن ناقوس جنگ در نزدیکی آنها به مخاطره افتاده است.
در هفتهها و ماههای پیش از حمله ۷ اکتبر، سیاست گذاران چند کشور عربی منطقه توجه خود را معطوف ابتکارات منطقهای در خصوص ارتباطات اقتصادی نظیر کوریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا کرده بودند که در نشست گروه بیست در ماه سپتامبر در دهلی نو اعلام شد. این کوریدور قرار بود هند و امارات را از طریق عربستان و اردن به اسرائیل و اروپا متصل نماید و تلاش دیگری از سوی دولت بایدن برای کنار هم قرار دادن شراکتهای منطقهای و ایجاد یک مرکز ثقل ژئواکونومیک جدید به شمار میرفت. تلاشهای هماهنگ برای زمینه سازی جهت یک توافق عادی سازی بین عربستان و اسرائیل نیز در همین راستا انجام میگرفت، زیرا کاخ سفید به دنبال مقابله با نفوذ چین در منطقه بود.
جنگ غزه در شش ماه اخیر بسیاری از این مفروضات را که ظاهرا در ذهن سیاست گذاران آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس تقویت شده بود بر هم زد. مفهومی که در توافقات ابراهیم نیز دنبال میشد و تصور این بود که میتوان یک رویکرد ایجاد مصالحه پایدار را دنبال نمود، به جهت در گرفتن طولانیترین و مرگبارترین جنگ بین اسرائیلیها و فلسطینیان از سال ۴۹-۱۹۴۸ تاکنون به شدت تضعیف شده است.
هیچ یک از دولتهای منطقه تمایلی به تحریک یا شعله ور کردن تنشهای منطقهای ندارد. مصالحه محتاطانه این کشورها با ایران از جمله توافقی که ایران و عربستان در مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین به امضا رسید با دوامتر و پایدارتر از چیزی بوده که بسیاری انتظارش را داشتند. بحرین در این میان تنها کشور عربی حاشیه خلیج فارس است که به طور کامل اقدام به ترمیم روابط با ایران نکرده است. واکنشهای پایتختهای عربی به وضعیت امنیتی در یمن و دریای سرخ نشان میدهد که مواضع این کشورها تا چه اندازه تغییر کرده و از جهت گیریهای آنها در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ فاصله گرفته است. حوثیها نیز ترجیح داده اند به جای هدف قرار دادن غیرنظامیان و زیرساختها در عربستان و امارات، به کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ حمله کنند. به نظر میرسد که نه ریاض و نه ابوظبی تمایلی به از سرگیری تنشها با حوثیها پس از برقراری یک آتش بس موقت در آوریل ۲۰۲۲ ندارند.
تنها بحرین تصمیم گرفته در ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا که در دسامبر ۲۰۲۳ برای مقابله با حملات حوثیها شکل گرفت مشارکت نماید، البته مشارکت منامه نیز بیش از آنکه عملیاتی باشد، اداری بوده است. جالب توجه اینکه عملیاتهای انجام شده علیه مواضع حوثیها از ناوهای هواپیما بر و ناوچههای آمریکایی مستقر در دریای سرخ و پایگاههای بریتانیا در قبرس انجام گرفته و نه از تاسیسات دفاعی واقع در کشورهای حاشیه خلیج فارس و این کشورها از این طریق تلاش کرده اند فاصله خود را با ائتلاف آمریکایی بریتانیایی در خصوص یمن حفظ نمایند.
از این رو به نظر میرسد که رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال حرکت بر روی یک لبه باریک و حفظ توازن میان عدم افزایش تنش با ایران از یک سو و به حداقل رساندن پتانسیل افزایش تنش منطقهای توسط اسرائیل از سوی دیگر هستند. چالشی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با آن مواجه اند، عدم برخورداری از اهرم فشار لازم برای تاثیرگذاری بر تصمیماتی است که میتواند پیامدهای منطقهای گستردهای به دنبال داشته باشد. وقوع جنگی بین ایران و اسرائیل آنها را به معنای واقعی کلمه در خط آتش دو طرف قرار میدهد و احتمالا تلاش این کشورها برای ترسیم تصویری مثبت از منطقه به عنوان مکانی امن برای زندگی، کار و تجارت که پروژههای بزرگ اقتصادی میتواند در ان انجام گیرد را به باد خواهد داد.
ریسک زدایی در کشاورهای حاشیه خلیج فارس به یک شعار تبدیل شده و برای محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان پیشبرد پروژههای عظیم مرتبط با چشم انداز ۲۰۳۰، اولویتی است که هرگونه تنش منطقهای آن را به خطر خواهد انداخت. عربستان، امارات و قطر هر کدام به شیوه خود روی پروژههای توسعهای جدید خود متمرکز هستند که میتواند موقعیت آنها به عنوان قطبهایی کلیدی در اقتصاد جهانی را تقویت نماید. اولویت فوری تصمیم گیریان در این کشورها همچنین بررسی دقیق عملکرد سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشکها و پهپادهای ایران است تا درسهایی را برای استفاده در سامانههای دفاعی خود بیاموزند.
هنوز خیلی زود است که بخواهیم بگوییم آیا تحولات اول تا ۱۹ آوریل فاز جدیدی از جنگ اسرائیل و حماس تلقی میشود یا به معنای جابجا شدن مرزهای افزایش تنش در منطقه است. چرخه قبلی خشونت شامل ترور ژنرال سلیمانی و حمله به پایگاه نظامی عین الاسد در عراق منجر به یک جنگ گسترده نشد.
در سال ۲۰۲۰ مقامهای ارشد سعودی و اماراتی خواهان اجتناب از افزایش تنش شدند و احتمالا تحلیل غالب این باشد که در آوریل ۲۰۲۴ هم منطقه توانسته از یک جنگ احتمالی دیگر اجتناب ورزد. اما چنین رویاروییهای دورهای بین دشمنان منطقهای منجر به یک بازی ژئوپلتیک با ماهیت رولت روسی میشود که میتواند ایران و اسرائیل را به این نتیجه گیری برساند که وقوع جنگی در آینده محتملتر از گذشته شده است و در هر صورت دیر یا زود رخ خواهد داد.
شمشیر دموکلوس بالای سر منطقه قرار دارد، اما رهبران پایتختهای عربی هیچ عاملیتی در زمان فرود آمدن آن ندارند. آنها میتوانند از کانالهای پشت پرده و ایفای نقش میانجیگری ریسک اشتباهات محاسباتی و سوء تفاهمات احتمالی را کاهش دهند و در عین حال تلاش برای دستیابی به یک آتش بس پایدار در نوار غزه را تداوم ببخشند.